تجدید خاطرات 23/11/87

سلامی به گرمی و لطافت دوستی و محبتت 

که تنها دوستی و محبت توست که گرما و لطافت دارد... 

حدودا 35روز مانده تا بیایم و درک کنم در کنار تو بودن را و با وجود اینکه درک با تو بودن محدودیت زمان و مکان ندارد... 

باز گویم که ندانم جزای کدام عملم است که زیازت رسولت را و زیارت خانه ات را نصیبم کردی؟ 

زیارت ائمه ی بقیع  علیهم السلام را و زیارت آقایم امام رضا علیه السلام را، ندانم و خود دانی،... 

هر روز احساس می کنم نیست شدم و پوچ و هیچ... برای به درگاه تو آمدن هیچ ندارم.. توشه ام خالی است و.....   زمان اندک و....    کار بسیار..... 

در جستجوی شکلاتی ام و منِ مشتاق را مشکل پسندی.... هرچه پسندی سزای من است سزاوار من.... 

تو خدایی و من حقیر بنده.... تو خود دانی آنچه را که من ندانم ... 

. چه می شود؟

همه ی بندگان تو ای معبود از ما در گذرند که اگر نبخشایند مرا نبخشودی....

نظرات 1 + ارسال نظر
سه کنج دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:46 ب.ظ http://3konj.ir/

قشنگ بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد