هدیه ی خدا

""می گن که وقتی خدا می خوان یه هدیه ی بزرگ به آدم بدن اون رو توی مشکلی می پیچند ،هرچی هدیه بزرگتر باشه به همون نسبت مشکل هم بزرگتر می شه!!!! ""

 

وقتی رو این جمله ی ساده فکر می کنی می فهمی که عامل همه ی مشکلاتی که جلوی پات گذاشته شده خودتی 

خود خودت 

می خواستی هدیه های بزرگ از خدا جونت نخوای 

تقصیر خودته 

 

هرکی خربزه می خوره.........  

شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: "مَن یُرِدِ اللهُ یَفَقَّههُ فِی الدّین "

"هرکس را که خدا بخواهد دین شناسش می کند"

 

منم از خدا جونم خواستم  

"اَللّهُمَ فَقِّهنی فِی الدّینِ "  

 

گفتم راهم رو باید خودم انتخاب کنم 

آخه مختارم 

 

گفتند :دانشگاه 

گفتم :نه 

انقدر گفتند که دیگه طاقت شنیدن حرفاشون رو نداشتم !

گفتم :می رم حوزه 

بلند گفتند :نه!!!!!!!!! 

 

اصلا باورم نمی شد اینطوری باهام برخورد کنند 

تنهای تنها بودم تو تصمیمم!! 

 

فقط خودم بودم و خدایی که ازش خواسته بودم دین شناس شم 

رشته ام معارف بود و کلا با دروس معارفی سرو کله می زدم 

ولی سیر نشده بودم 

ولی.... 

 

قربون خدا برم  گفت :اگه می خوای فقیه شی باید به حرفام گوش کنی!!!! 

گفتم :چشم 

گفت : دوستات ........... باید ازشون جدا شیا!!! 

گفتم: با اینکه خیلی سخته ولی ...ممکنه 

گفت : تنها می شیا؟ 

گفتم :هر چه تو بخوای ........هرچه تو بخوای و بازم چشم 

 

نفهمیدم چی شد و این وسط اسمم عمره ی دانش آموزی در اومد 

کلی با خدا حرف زدم که خدا چرا من؟ 

آخه چی تو من دیدی که این لطف عظیم رو بهم کردی؟ 

گفت :اتمام حجته برات !!!!

بری و بیای دیگه حجت بر تو تمام شده 

تمام !!!!!!!!!!

 

نفهمیدم چی گفت نفهمیدم 

 

حالا هم یه سال از عمره ام می گذره 

 و.... 

خلاصه چون می دونستم دبیرهای مدرسه با رفتن من به حوزه مخالفند تا لحظه ی گرفتن پرونده به هیچ کس نگفتم .

رفت و رفت و رفت 

مشهد بودم پیش آقاجونم!!!!!!!! 

خبر قبولی تو حوزه رو گرفتم!!!!!!!!!!

همه ی مشکلات رو پشت سر گذاشتم و با عشق رفتم تو حوزه!!!! 

چه روزهای قشنگ و دوست داشتنیه.... 

یادم رفته بود که از خدا حوزه نخواسته بودم که مشکلاتم تموم شه... 

دین شناسی خواسته بودم 

پس حالا هستیم... 

با امتحان های خدا جون و قبول شدن یا نشدنم تازه دارم چسب های هدیه ام رو باز می کنم... 

چقدر قشنگه 

امتحان پشت امتحان

با اینکه نمره برام مهم نیست ولی دوست دارم فقط 20 بیارم از این امتحانات 

آخه امام زمان عجل الله نمیان که امتحان بگیرن فقط میان نمره 20 ها رو جمع می کنن با خودشون می برند 

خلاصه با تمام مشکلاتش شیرینه وقتی بدونی خودت خواستی از خدا جونت این راه رو بذاره جلوی پات 

خیلی قشنگه 

............خدا جونم..............  

............شکرت............. 

..............شکرت...............

.............شکرت...............

 

  

نظرات 4 + ارسال نظر
سپردن پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ب.ظ

وبلاگ قشنگی داری
اگر اینطوری بود که خدا بنده های بد را اون دنیا عذاب میداد و بنده های خوبم این دنیا عذاب میداد هی براشون مشکلات میگذاشت هی امتحان میکرد که دیگه دوست داشتنی نبود متاسفانه خدا را برای ما بد نشان دادند خدا نه مجازات گر است نه اینکه هر روز انسانها را امتحان کند خداوند عشقی است بیکران برای رسیدن به او نیازی به پشت سر گذاشتن همه ی عالم نیست فقط کافی است نیم متر از خودمان جلوتر برویم تا از این جسم رها شویم آنوقت زیبایی های اورا میبینیم و می فهمیم اگر خدا چیزی را به ما نمی دهد یا از ما میگیرد برای این است که از داشته هایمان لذت ببریم. نه اینکه عذاب بکشیم چون میخواهد ما را به بهشت ببرد . در دین خدا هیچ رنجی نیست همه لطف و خوبی است . کسی که پا ندارد بزرگترین آرزویش راه رفتن است و اگر دوباره به او پا بدهند از آن بسیار لذت می برد در صورتی که یک فرد سالم از نعمت راه رفتن لذت نمی برد پس اگر خدا چیزی به ما نمیدهد یا از ما می گیرد یک دلیل مهمش اینست که ما از زندگی بیشتر لذت ببریم البته اگر بفهمیم
خدا انشالله همه مارا هدایت کند

خدا جونم
تو این دنیا عذابمون نمی ده یعنی دوست نداره عذاب بکشیم
نه بنده های خوبش
بنده های (بد هم نمیگم )نافرمانش هم دوست داره که اون دنیا عذابش می کنه
فکر کن 2 تا بچه داشته باشی
یکی شون شیطون و حرف گوش نکن یکی شون مودب و حرف گوش کن
شیطون رو تنبیه اش می کنی بخاطر اینکه دوست نداری دوباره کارش رو تکرار کنه
چون دوستش داری
مودب رو هم می خوای تشویق کنی یه شکلات می گیری دستت میگی اگه تونستی اینو بگیری مال خودت!
هی می پره بالا نمی تونه بگیره میبری بالا تر چون از تلاشش برای به اون رسیدن لذت می بری.....
چطور خدای ما از عذاب نافرمانش ناراحت نمی شه و از تلاش مومنش لذت نمی بره؟؟؟؟

در جست و جوی حقیقت جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:07 ق.ظ

آیا به نظز شما تنبیه آن دنیا عبرت آموزه؟ که خدا در آن دنیا نافرمانان را تنبیه کند تا عبرت بگیرند و دیگر گناهشان را تکرار نکنند؟.آنها که دیگر فرصتی برای جبران ندارند که عبرت بگیرند تا جبران کنند . نوید عذاب در آن دنیا به خاطر ایجاد احساس ترس در گناه است تا انسانها بترسند و گناه نکنند البته خود عذاب هم وجود دارد تا عدالت برقرار شود چون هیچکس خدای نا عادل را دوست ندارد . خدا هم عاشق بندگانش است و کسی را صرفا در تکاپو قرار نمیدهد تا فقط خود لذت ببرد اینکار را میکند تا نعمت های خدا را انسان بهتر درک کند و از آنها لذت ببرد. به نظر من این نظریه غلط است که مومنان در این دنیا عذاب می کشند و در آن دنیا پاداش میگیرند . از نظر من مومنان هم در این دنیا و هم در آن دنیا شادترین بندگانند اگر معنای شادی و سعادت را درک کنند.

مومنان که عذاب نمی کشند
خود هم از تکاپوی خود لذت می برند

منتظر جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:36 ب.ظ

هدیت مبارککککککککککککککککککککک
از مسجدو میخانه
تا کعبه و بتخانه
مقصود ُخدا عشق است
باقی همه افسانه ....
خوشا رفتن از خود۷۷۸۲۷۱رسیدن به خویش ...

سلام
سلام
سلام
ممنون خیلی خوشحالم
خیلی
وای خدا جونم شکرت

""""""""خوشا رفتن از خود۷۷۸۲۷۱رسیدن به خویش ..."""""
این یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدامون خیلی عشقه مگه نه؟؟؟؟
مع السلامه الی اللقاء

زهرا سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام
چیزی که براش سختی بکشی ارزششو بیشتر میفهمی . بعدشم خدا نمی خواد تا کسی از دوستاش جدا بشه یا هیچ کسی تو دل آدم نباشه تا اون موقع خدا بیاد . ریشه مشکلات انسان در وابستگی به افراده نه دلبستگی. عشق معنای گسترده ای داره که فقط در عشقه که ۱=۱+۱ پس در عشق همه با هم ادغام میشن یه فرد عاشق به همه عشق میورزه و برای دوست داشتن یکی اون یکی را از دلش بیرون نمیکنه. به همه دلبستگی داره ولی تنها به خدا وابستست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد